رفتار درمانی اصطلاحی است که برای توصیف طیف گسترده ای از تکنیک ها برای تغییر رفتارهای ناسازگار استفاده می شود. هدف از رفتار درمانی، تقویت رفتارهای مطلوب و از بین بردن رفتارهای ناخواسته است. این ایده بر اساس این باور است که همه رفتارها آموخته میشوند و میتوان رفتارهای ناسالم را تغییر داد. تمرکز درمان اغلب بر روی مشکلات فعلی و نحوه تغییر آنها است.
برخلاف برخی از انواع دیگر درمانی که ریشه در بینش دارند (مانند درمان روانکاوی)، رفتار درمانی مبتنی بر عمل است. در رفتار درمانی هدف این است که رفتارهای جدیدی را به افراد بیاموزیم تا چالش ها را به حداقل برسانند یا از بین ببرند.
رفتار درمانی از رویکردهای اصلی روان درمانی است که به حل مشکلات افرادی که رفتارهای غیرعادی و گاها آسیب زننده به خود و جامعه انجام می دهند کمک می کند.این شیوه درمانی بر تغییر مستقیم رفتارها بدون توجه به ریشه آن ها تمرکز می کند. متخصصانی که در این حوزه فعالیت می کنند با استفاده از راهکارهای مختلف سعی در تغییر رفتار کودکان و بزرگسالانی دارند که دچار مشکلات رفتاری هستند.
رفتار درمانی در چه مواردی مورد استفاده قرار می گیرد؟
رفتار درمانی می تواند برای درمان طیف گسترده ای از شرایط روحی و روانی و اختلالات استفاده شود، مانند؛
• اضطراب
• افسردگی
• اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD)
• اختلالات طیف اوتیسم (ASD)
• اختلال دو قطبی (BD)
• اختلال شخصیت مرزی (BPD)
• اختلالات اشتها
• اختلال هراس
• اختلالات مصرف الکل و مواد
• فوبیا
• وسواس فکری عملی (OCD)
• مسائل خشم
• اختلال علائم جسمی
• بولیمیا
این نوع درمان میتواند برای بزرگسالان و کودکان مفید باشد.
انواع رفتاردرمانی
انواع مختلفی از رفتاردرمانی وجود دارند. نوع درمان مورداستفاده میتواند به عوامل مختلفی مانند وضعیت درمان و شدت علائم فرد بستگی داشته باشد. در ادامه به توضیح روشهای درمانی مختلف میپردازیم:
• رفتاردرمانی شناختی (CBT)
رفتاردرمانی شناختی بسیار محبوب است. این روش درواقع ترکیبی از رفتاردرمانی و شناختدرمانی است. درمان مربوط به چگونگی تأثیرگذاری افکار و عقاید اشخاص بر عملکرد و روحیه آنها است و اغلب به مشکلات فعلی شخص و چگونگی حل آنها توجه میکند. هدف بلندمدت این درمان تغییر الگوهای فکری و رفتاری فرد به الگوهای سالمتر است.
درمان شناختیرفتاری برای رفع علائم اضطراب، اختلال دوقطبی افسردگی، اختلال کمبود توجه و بیشفعالی، استرس عمومی، رفتارهای ضداجتماعی، خستگی مزمن، مشکلات سیگار کشیدن، اختلالات خوردن، مشکلات مدیریت خشم و اختلالات مصرف مواد مؤثر است.
• بازیدرمانی شناختیرفتاری
بازیدرمانی شناختیرفتاری معمولاً برای کودکان استفاده میشود. متخصصان درمانی با تماشای بازی کودکان میتوانند درمورد آنچه کودک از ابراز آن ناراحت است و یا نمیتواند ابراز کند، متوجه شوند. مثلاً ممکن است کودکان اسباببازیهای خود را انتخاب کرده و آزادانه بازی کنند. ممکن است از آنها خواسته شود یک نقاشی بکشند یا از اسباببازیها برای ایجاد صحنهای در محوطه ماسه بازی استفاده کنند. ممکن است درمانگران نحوه استفاده از بازی برای بهبود ارتباط با فرزندان را به والدین بیاموزند.
• رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)
رفتاردرمانی دیالکتیکی شکلی از رفتاردرمانی شناختی است که از هر دو تکنیک رفتاری و شناختی برای کمک به افراد برای یادگیری مدیریت احساسات، مقابله با پریشانی و بهبود روابط بین فردی استفاده میکند.این روش درمانی در ابتدا برای کمک به درمان علائم اختلال شخصیت مرزی (BPD) (اختلال تنظیم هیجانی که با رفتار خودکشی، افسردگی، روابط شخصی ناپایدار و سایر علائم مشخص میشود) ایجاد شد. اما برای درمان بیماریهای رفتاری دیگر نیز مفید است. در طول این درمان از مهارتها و راهبردهای مقابلهای استفاده میشود تا فرد زندگی سالمتر و شادتری داشته باشد.
تمرکز رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کمک به بیماران است که یاد بگیرند چگونه احساسات خود را مدیریت کنند. بیماران با کمک این روش درمانی تکنیکهایی را یاد میگیرند که به آنها کمک میکنند درگیریها را بدون ورود به سطوح دیگر رفع کنند.
این روش درمانی در موارد زیر نیز کاربرد دارد:
• به دست آوردن بینش درمورد رفتار گذشته
• یادگیری پذیرش و مقابله با پیامدهای اعمال گذشته
• بهبود تعاملات اجتماعی با دیگران
• دریافت کمک برای ساختن سیستم پشتیبانی مناسب
• احساس تنها نبودن در تلاش برای پیشرفت در مسیر
• رفتاردرمانی عقلانیهیجانی (REBT)
رفتاردرمانی عقلانیهیجانی بر کمک به بیماران برای شناسایی احساسات و درمانهای مخرب یا منفی تمرکز دارد. هنگامی که بیمار این احساسات چالشبرانگیز را شناسایی کند، میتواند روی به چالش کشیدن آنها کار کند. در بهترین حالت، او میتواند احساسات و عواطف نامطلوب را با استفاده از ایدههای منطقی یا واقعیتر جایگزین کند.
• رفتاردرمانی مبتنی بر یادگیری اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی بر چگونگی یادگیری افراد ازطریق مشاهده متمرکز است. مشاهده پاداش یا تنبیه دیگران برای اعمالشان میتواند منجر به یادگیری و تغییر رفتار شود.
• درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نوعی رواندرمانی است که شامل تجزیهوتحلیل رفتاری است که توسط متخصص سلامت روان انجام میشود. این روش درمانی بر اساس نظریه چارچوب رابطهای است که بر فرایندهای ذهنی و زبان انسان تمرکز دارد.در این رویکرد به افراد مهارتهای ذهنآگاهی و استراتژیهای پذیرش با هدف افزایش انعطافپذیری روانی آموزش داده میشود. علاوه بر این، از روشهای تعهد و تغییر رفتار استفاده میشود.
تکنیکهای رفتاردرمانی چیست؟
تکنیکهای مورداستفاده در این نوع درمان مبتنی بر تئوریهای شرطیسازی کلاسیک و شرطیسازی عامل هستند.
• شرطیسازی کلاسیک
شرطیسازی کلاسیک شامل ایجاد ارتباط بین محرکها است. محرکهای خنثی قبلی با محرکی جفت میشوند که بهطور طبیعی و خودکار پاسخی را برمیانگیزد. پس از جفت شدنهای مکرر، عادت شکل میگیرد و محرک خنثی قبلی به خودی خود پاسخ را برمیانگیزد.
شرطیسازی کلاسیک یکی از راههای تغییر رفتار است. در این رویکرد درمانی از چندین تکنیک و استراتژی مختلف استفاده میشود.
• حساسیتزدایی سیستمی
حساسیتزدایی سیستمی به شدت به بهینهسازی کلاسیک متکی است و اغلب برای درمان فوبیا استفاده میشود. به افراد آموخته میشود که پاسخ ترس به یک فوبیا را با پاسخهای آرامشبخش جایگزین کنند. ابتدا به افراد روشهای آرام شدن و تکنیکهای تنفس آموزش داده میشود. پس از تسلط، درمانگر به تدریج آنها را درمعرض دوزهای بالایی از ترسهایشان قرار میدهد و از فرد میخواهد تکنیکهای آموزش داده شده را تمرین کند.
• بیزاریدرمانی
بیزاریدرمانی اغلب برای درمان مشکلاتی مانند سوءمصرف مواد و اعتیاد به الکل استفاده میشود. روش آن بهصورت آموزش افراد به همراه کردن یک محرک موردعلاقه اما ناسالم با یک محرک بسیار ناخوشایند است. محرک ناخوشایند ممکن است چیزی باشد که باعث ناراحتی میشود. بهعنوان مثال درمانگر ممکن است به شما بیاموزد که الکل را با یک خاطره ناخوشایند مرتبط کنید. مثلا، فردی که دارای اختلال مصرف الکل است ممکن است آنتابوس (دی سولفیرام) (دارویی که در ترکیب با الکل باعث علائم شدید مانند سردرد، حالت تهوع، اضطراب و استفراغ میشود) مصرف کند.
• غرقهسازی (درونپاشی)
این فرایند شامل قرار دادن افراد درمعرض اشیا یا موقعیتهای ترسآور بهشکلی شدید و سریع است. این روش درمانی اغلب برای درمان فوبیا استفاده میشود. در طی این فرایند، از فرار یا اجتناب فرد برای قرارگیری در موقعیت جلوگیری میشود.
• شرطیسازی فعال
شرطیسازی عامل بر این تمرکز دارد که چگونه میتوان از تقویت و تنبیه برای افزایش یا کاهش فراوانی یک رفتار استفاده کرد. رفتارهایی که بهدنبال پیامدهای مطلوب اتفاق میفتند، بیشتر در آینده تکرار میشوند، درحالیکه احتمال وقوع رفتارهایی که پیامدهای منفی بهدنبال دارند، کمتر است.
تکنیکهای رفتاردرمانی از تقویت، تنبیه، شکلدهی، مدلسازی و تکنیکهای مرتبط برای تغییر رفتار استفاده میکنند. این روشها با تمرکز بالایی همراه هستند، به این معنی که میتوانند نتایج سریع و مؤثری را ایجاد کنند.
• مدیریت اقتضایی: این رویکرد از قرارداد کتبی رسمی بین یک مشتری و یک درمانگر (یا والدین یا معلم) استفاده میکند که اهداف تغییر رفتار، تقویتها، پاداشها و مجازاتها را مشخص میکند. قراردادهای اقتضایی میتوانند در ایجاد تغییرات رفتاری بسیار مؤثر باشند؛ زیرا قوانین بهوضوح بیان شدهاند و مانع از عقبنشینی هر دو طرف از وعدههای خود میشوند.
• حذف رفتار (خاموشسازی): راه دیگر برای ایجاد تغییر رفتار، توقف تقویت رفتار بهمنظور حذف پاسخ است. ایجاد وقفه نمونه کاملی از فرایند خاموشسازی است. در طول این زمان، فرد از موقعیتی که باعث تقویت و تشویق رفتارهای نامناسب او میشود، حذف میشود. با از بین بردن آنچه که برای شخص جذاب است، رفتار ناخواسته درنهایت از بین میرود.
• مدلسازی رفتار: این تکنیک شامل یادگیری ازطریق مشاهده و الگوبرداری از رفتار دیگران است. الگوسازی بهجای تکیه بر تقویت یا تنبیه، به افراد اجازه میدهد تا مهارتهای جدید یا رفتارهای قابل قبول را با تماشای انجام آن مهارتها توسط شخص دیگری، بیاموزند.
• اقتصاد توکنی (ژتونی): این استراتژی بر تقویت برای اصلاح رفتار متکی است. والدین و معلمان اغلب از اقتصاد توکنی استفاده میکنند و به بچهها این امکان را میدهند که برای درگیر شدن در رفتارهای ترجیحی نشانههایی کسب کنند و نشانههایی را برای رفتارهای نامطلوب از دست بدهند. سپس این توکنها را میتوان با پاداشهایی مانند آبنبات، اسباب بازی یا زمان اضافی بازی با اسباب بازی موردعلاقه کودک مبادله کرد.